کتابداران کویر

این وبلاگ مربوط به درد و دل یک دانشجوی کتابداری است ....

کتابداران کویر

این وبلاگ مربوط به درد و دل یک دانشجوی کتابداری است ....

اعتراض

بعد از کشیدن کلی انتظار بیهوده یا باهوده! و به خشم آمدن این جانب و برخی دوستان همکلاسی در جهت دیدن آخرین نمره در ترم دوم با کلی صبر ایوب ، امروز استاد عزیزمان بزرگواری نموده و از خر شی...... اهم اهم ببخشید کارهای مهم خود را کنار گذاشته و دستی به سایت گلستان برده و نمره های مبارک را وارد نمودند که یک خسته نباشید بزرگ را می طلبد که به ایشان بگوییم، من که شخصا کلی نا امید شده بودم و با خود چه فکرها که نکردم :

خوشبختانه برگه ها نه در اثاث کشی منزل گم و گور شده بود ونه اشتباهی به جای کاغذ باطله در پاک کردن شیشه ها مورد استفاده قرار گرفته بود فقط یک چند صد روزی ....

بگذریم فقط بگویم که درد را باید گفت و گاهی هم فریاد زد گرچه بعضی از اساتید به مزاجشان خوش نیاید!!!

البته ناگفته نماند درد بچه ها در این ترم بزرگتر از این حرفها بود که گفته نشد، آنقدر من و بعضی از دوستان خشمگین بودیم از دست برخی اساتید ، که به دنبال آن مطلبی را نوشتم با چنان غیظ و خشمی که قرار بود در همین جا منتشر کنم ولی کوتاه آمدم به خاطر یک سری مسائل... گرچه ترم های بعد از این بزرگواری ها نشان نخواهم داد......!!!

اساتید محترم هواسشان را شش دنگ جمع نمایند و کاری نکنند که سوء تفاهم پیش آید مثل ترمی که گذشت و خشمی که بلند شد و گوشی که نخواست بشنود.

در ضمن اعلام نمایم تابستان به طور رسمی از همین امروز شروع میشود . 

 تابستانتان پر از شادی و یخچالهایتان پر از هندوانه باد..!!!

 پرونده ی این ترم همینجا بسته میشود.

به امید ترم های شاد تر، پرعلم تر و باعدالت تر!!!

نظرات 11 + ارسال نظر
meysam دوشنبه 22 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:25 ب.ظ

nice

رویا یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 07:20 ب.ظ

سوگند جون قربونت برم، از اونجایی که بنده شما را میشناسم خودت در حد تیم ملی بلدی حرص بخوری. چرا دروغ میگی

مهران سه‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:32 ق.ظ

اعتراض کردن خاصیتی درونی دارد که همین خود متن اعتراضی راجذاب میکند!اما این متن فقط جذاب است!حال بیایید کمی طنزو کنایه ی اجتماعی به آن بیافزاییم!ازدردهاومثل های اجتماعی،ازحوادث روزمره در یک نوشته ی اعتراضی استفاده کنیم!آن وقت میتوانید یک نوشته ی حاوی اعتراض راعلاوه بر جذابیت دارای قدرت اثرو تجمیع توده دانست!(آزاده شهیدجاودان م.مختاری)

بهمن امیری جمعه 23 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:35 ب.ظ http://100darvazelispnu89

سلام من دانشجوی کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه دامغان هستم
از اینکه تونستم متن شما را دو بار بخونم هم خوشحالم هم استفاده کردم شما نیز لطف کنید به وبلاگ ما کتابداران شهر پسته سر بزنید

بهمن امیری پنج‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:23 ب.ظ http://100darvazelispnu89

سلام خدمت شما دانشجوی محترم
من دانشجوی کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه پیام نور دامغان هستم و خیلی از متن شما حمایت می کنم ولی متاسفانه این را باید استادان بفهمند نه دانشجویان "

از شما بدینوسیله دعوت می نمایم که به وبلاگ ما کتابداران شهر پسته سر بزنید تا اگه قابل بدونید تبادل اطلاعات داشته باشیم/

ممنون از اینکه وقت گذاشتین و به وبلاگ ما سر زدین
پاینده باشید.

سوگند دوشنبه 19 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:45 ب.ظ http://www.sogandneveshte.blogsky.com

سلام مهسا جون
نوشته ی جالبی بودش
ولی آبجیه گلم قربونت برم باور کن تو این زندگیه...... هیچ چیزی ینی واقهن هیچ چیزی ارزش حرص خوردن نداره فدات شم چه برسه درس و دانشگاه
شاد باش دختر و از زندگیت نهایت استفاده رو بکن و اصلا جوونیتو با این مسائل الکی درگیر نکن
این نیز بگذرد
شاد باشی و موفق

الان میفهمم چرا کشورمون به این وضع رسیده.
بابا این مسائل هر چقدرم کوچیک باشه باید گفته بشه.
فردا وقتی شد انقدری...................................!!!! نمیتونی جمعش کنی.
در ضمن انقدر خبرای وحشتناک تو اینجا میشنویم که اینا به پشیزی هم نمیارزه به قول شما.
چیزی هم با اعتراض من جا به جا نشه خیالم آسودست که بیانش کردم .

[ بدون نام ] دوشنبه 19 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 04:13 ب.ظ

حتی هر چقدر هم کوچیک باشه نباید سکوت کرد یادت باشه آقای نیازی.... اگه تو این 30 سال سکوت نمیکردیم و دزدی های کوچیک مملکیتو رسوا میکردیم شاهد دزدی 3هزار میلیاردی نمیشدیم.
هر چقدر هم بی عدالتی کوچیک باشه باید ایستاد. گرفتین چی میگم یا هنو سر حرف خودتون هستین؟؟؟؟

نیازی جمعه 16 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:06 ق.ظ

آخه نمره کجاش ارزش داره که شما خودتون رو واسش اینقد عصبانی میکنین!!!!

اولا کی گفت بحث نمرست؟
دومن ناراحت نیستم
از بی عدالتی متنفرم
اگه قرار بود خودمو برای نمره بکشم الان اینجا نبودم!
سومن ما (اثراتی) از این بی عدالتی دیدیم که حرف میزنیم!
شما به سکوتت ادامه بده!

یه دوست سه‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:50 ب.ظ

واقعاْ که گل گفتی بی عدالتی هایی که از جانب برخی اساتید انجام می شه با اعصاب دانشجو ها بازی می کنه و دیگه انگیزه ای واسه درس خوندن نمی زاره.

ممنون از اینکه وقت گذاشتین
انگیزرو خیلی خوب اومدی دقیقا به نکته ی مهمی اشاره کردی
موفق باشی

صالح سه‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 05:08 ب.ظ

اول خسته نباشید میگم به خاطر صبرتون !!!! یه چیز تو مایه های صبر ایوب!!!

این مشکلات همیشه وجود داشته.. ما که خودمون رو کشتیم، کلی اعتراض کردیم .. از حق نگذریم برخی از مشکلات درست شد ولی خیلی‌ها همون جوری موند. امیدوارم که ترم بعد که ترم آخر بنده میباشد بدون مشکل هم برای ما و هم برای اساتید باشد


مرسی جناب مدیر که تشریف اوردین و نظر دادین ..... باش ترم های بعد ببین چه میکنم .... البته امید وارم که اساتید تهدید منو جدی گرفته باشن و اِلا .....

حسین سه‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:54 ب.ظ

عجب دل پری ازین استاد داری دختر منم یه ترم اینجوری شدم . از دست مکوند ( فکر کن ) . اما از من میشنوی باهاش درگیر نشو . قلم خیلی جالبی داری . خوشحال میشم بازم نوشته هاتو بخوم

مرسی از این که وقت گذاشتین و اومدین مطالبمو خوندین خوشحالم که خوشتون اومده موفق باشین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد