کتابداران کویر

این وبلاگ مربوط به درد و دل یک دانشجوی کتابداری است ....

کتابداران کویر

این وبلاگ مربوط به درد و دل یک دانشجوی کتابداری است ....

کلاس برنامه نویسی

ساعت 7 صبح از خواب بیدار شدم که برم سر کلاس برنامه نویسی....

با چشم هایی پک کرده که شب قبلش کلا چند ساعت بیشتر نخوابیده بود بلند شدم اومدم دانشکده... بله درست حدس زدید ...

استاد تشریف نیاورده سر کلاس ......

ما هم از فرصت به وجود اومده استفاده کردیم و به کارهای اینترنتیمون رسیدیم البته با کلی زحمت چون جیمیل چند روزیه بازی درمیاره...


ترمی که اولین کلاسش بدون استاد تشکیل بشه آخر ترمش خدا به خیر کنه

شیطنت در خوابگاه!!!

ساعت نزدیک 12شب بود تو خوابگاه بودیم که ۲نفر از بچه ها طبق دسیسه ی ناگهانی نقشه ی انهدام بنده رو کشیدند و شروع کردن به سمت من بالش پرتاب کردن ، منم کم نیاوردمو علاوه بر دفاع کردن و انجام پرتابهای دقیق و درآوردن حرص آنها پاسخ گوی دسیسه ی شوم و ننگین آنها درآن وقت شب شدم

 و از آنجا که قطره ی فلج اطفال یکی از آن دو را گویا در کودکی به موقع در حلقش نریختن اشتباهی بالشو به سمت لامپ پرتاب کرد( البته فکر کنم قطره فلج اطفال ربطی به نشونه گیری نداشته باشه ، به هر حال )

 شاهد صحنه ای شدیم که تا عمر داریم فراموش نمیکنیم 

.

 البته این حادثه هیچ خسارت جانی خداروشکر در برنداشت و مالی هم همینطور چون مسئول خوابگاه بدون اطلاع از این ماجرا یه لامپ بهمون داد. و ما تنها یک شُک بهمون وارد شد که اونم به حمدالله چند ثانیه ای بیشتر دووم نیاورد

 وما شادو خندون شب و به روز رسوندیم انگار نه انگار که اتفاقی افتاده . البته عامل این اتفاق عذاب وجدان زیادی داشت که با صحبت های روانشناسانه ی بنده کاملا باعث رفع عذاب وجدان در ایشان شد.   

اینم تصاویر این حادثه:


lamp 

 

lamp3

کارآموزی 3

خب ترم جدید هم شروع شد و ما با کلی ذوق و شوق رفتیم سمنان که هم دوستامونو ببینیم و هم از این حال و هوا در باییم.

اما چشمتون روز بد نبینه که از دهنمون در اومد....

استاد محترم برامون یه جلسه توجیهی واسه درس کارآموزی 3 گذاشته بود که مشخص کنه کی باید کجا بره کارآموزی. هرکس میگفت که تو دوتا کارآموزی قبلی کجا رفته و چی کار کرده و استاد میگفت که این ترم کجا باید بره....

تا نوبت رسید به ما. ما هم گفتیم که کجا بودیم و چیکار کردیم تا اینکه استاد عزیز با مشخص کردن جای کارآموزی حال ما رو گرفت. دانشکده فنی و مهندسی

اصلا دوست نداشتم اینجا برم. دوست داشتم که تو یک کتابخانه عمومی برم کارآموزی. دوست داشتم پشت میز امانت بشینم و به اون دانش آموزی که واسه تکلیف مدرسه اش اومده به کتابخونه کمک کنم اما باید برم کتابخونه فنی و مهندسی با یه سری دانشجوی پر ادعا که فکر میکنند از دماغ فیل افتادند سر و کله بزنم.

کلا باید با اعمال شاقه درس بخونیم..... همه چی دست به دست هم داده تا .............

ولش کنید همین که یه نفسی میاد و میره بسه

 یه عکسم براتون میذارم که حالشو ببرید. دانشکدمون مثل یک صفحه کاغذ A4 سفید شده بود.

گوگل پلاس یا وبلاگ

یه مدتی بود که فکر میکردم به وبلاگ‌نویسی ادامه بدم یا این که تو گوگل پلاس مطلب بذارم.

بالاخره تصمیم خودمو گرفتم. دیگه تو پلاس مطلب نمیذارم. شاید گاهی یه سر بزم و نظر بدم ولی دیگه مطلب نمینویسم.

بدرود پلاس

بدرود دوستان خوب پلاسی

همیشه + باشید !!!!

.

.

.

.

ولی وبلاگ کماکان به راه خود ادامه میدهد

ادامه مطلب ...

اختتامیه جشنواره وبلاگ های کتابداری ایران

جشنواره وبلاگ‌های کتابداری و اطلاع رسانی به همراه مسابقه وبلاگ نویسی به همّت انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران و با همکاری اتحادیه انجمن های علمی دانشجویی کتابداران ایران (ادکا) و حمایت شرکت پرشین بلاگ در تاریخ 16 بهمن ماه برگزار می‌گردد. هدف از برگزاری این جشنواره و مسابقه هم اندیشی، شناخت پتانسیل‌ها و فعالیت‌های صورت گرفته در حوزه کتابداری و اطلاع رسانی و تولد وبلاگ‌های جدید در این حوزه و حوزه‌های وابسته می‌باشد.

 

بدین وسیله از علاقه مندان به دنیای مجازی به خصوص وبلاگ دعوت می‌شود در مراسم اختتامیه جشنواره وبلاگ‌های کتابداری و اطلاع رسانی که روز یکشنبه 16 بهمن ماه  از ساعت 15 الی 19 در سالن 200 نفری کتابخانه ملی برگزار خواهد شد، حضور بهم رسانند.

شرکت در جشنواره برای عموم آزاد است.

سرویس ایاب و ذهاب مقابل درب متروی حقانی مهیاست.

نشانی:

تهران- بزرگراه حقانی(محور غرب به شرق)- بعد از ایستگاه مترو حقانی- بلوار کتابخانه ملی- سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران- سالن 200 نفری


پی نوشت: این وبلاگ هم برای مسابقه فرستاده شده است به امید پیروزی !!!!

فراخوان همایش انجمن کتابداری دانشگاه سمنان


انجمن علمی – دانشجویی کتابداری دانشگاه سمنان، همایشی با موضوع «نقش مجلات علمی در کتابخانه های دانشگاهی» را اردیبهشت ماه سال 1391 برگزار خواهد کرد.

 

 

علاقه مندان می توانند آثار خود را در محورهای موضوعی

1.      تاریخچه مجلات علمی

2.      مجلات چاپی و الکترونیکی

3.      هزینه ی سودمندی مجلات در کتابخانه های دانشگاهی

4.      انتفاعی و غیر انتفاعی بودن مجلات

5.      فرایند داوری در مجلات

6.      سیستم مدیریت محتوا(cms) در مجلات علمی

7.      جایگاه مجلات علمی در کتابخانه های دانشگاهی

به نشانی پست الکترونیکی sem.jseminar@gmail.com ارسال نمایند.

مهلت ارسال چکیده مقالات 10 بهمن 1390 است و نتایج داوری چکیده مقالات ارسالی به دبیرخانه همایش اول اسفند 1390 اعلام خواهد شد.

همچنین مهلت ارسال متن کامل مقالات 17 فروردین 1391 و اعلام نتایج نهایی داوری مقالات 17 اردیبهشت ماه است.

نشانی دبیر خانه همایش «مجلات علمی در کتابخانه های دانشگاهی» سمنان ، مهدیشهر، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، انجمن علمی کتابداری و اطلاع رسانی می باشد.

شماره تماس 09379087056 نیز آماده پاسخگویی به سوالات علاقه مندان به ارسال آثار به همایش مذکور است.

دغدغه های پنهان

اینم یکی دیگه از مشکلات ....

آخه این دوشه که ما داریم ؟؟؟ خدایی نگاه کن....!!! 

من واقعا موندم مهندس این دوش کی بوده...؟؟؟

معلوم نیست زیر دوش دقیقا کجاست که بشه زیرش ایستاد!!!



این دوش رو که مشاهده می کنید متعلق به خوابگاه ماست

و از آنجا که سرعتی بیش از سرعت معمول و کورکننده و زاویه ای غیر معقول دارد

همواره سردر گمی عجیبی به شخص استفاده کننده می دهد

که حمام یک ساعته به 2 ساعت به طول می انجامد که آن 1 ساعت دیگر

به تنظیم زاویه ، سردو گرم کردن آب و پی بردن به طرز استفاده ی صحیح از آن پرداخته میشود

حال اگر شخصی بخواهد در طول هفته 2 بار به حمام برود ، از آنجا که در یک ماه 4 هفته و یک ترم حدود 4 ماه است

 این شخص 32ساعت خود را به سر گردانی در حمام می گذراند

و از آنجا که زمان برای دانشجو امری حیاتی به شمار می آید خواهشمندم از افراد مسئول خوابگاه

این نکات ریز فنی را پشت گوش نیانداخته و با سرنوشت آخر ترم دانشجو اینگونه بازی نکنند!!!

.

با تشکر

امتحان سازماندهی 3

تو پست قبلی گفتم که امتحان سازماندهی داشتم و نتونستم برم همایش. حالا به جاش یه عکس قبل شروع امتحان براتون میذارم.

همایش نوسا و غیبت بنده

علاقه ی خاصی به همایش ها و شرکت در آنها دارم مخصوصا اگر موضوع آن جالب و بحث برانگیز باشد.

شرکت نوسا 5 دی ماه یک همایش در سالن همایش های صدا و سیما برگزار کرد. از آنجایی که موضوع همایش در زمینه ی "اطلاع رسانی، توزیع و فروش دیجیتالی کتاب" بود و آقای محمدزاده رئیس شرکت نوسا قرار بود که در مورد بخش نوسا بوک(جایی که فعلا مشغول به کار هستم) صحبت کنند خیلی دوست داشتم که شرکت کنم. البته ما جز کادر اجرایی بودیم و باید شرکت میکردیم ولی چه بگویم که این امتحانات نگذاشت که در این همایش شرکت کنیم.

همان روز امتحان سازماندهی 3 داشتم و نتونستم شرکت کنم. وقتی همکارها عکس های همایش را نشان میدادند بنده فقط حسرت میخوردم.

ان شا الله همایش بعدی که سوم اسفند ماه می باشد جبران میکنیم.

مسئول کیست ؟ جوابگو کیست؟

میگن دانشجو امنیت جانی نداره همینه ، مثال بارزش واحد بغلی ما که چند روز پیش به علت شکسته شدن تخت بالا ، دوست ما با سر اومده پایین و قدر یک تخم مرغ (مثل برنامه ی تامو جری )سرش برجسته شده،

خدارحم کرد که این دو نفر(نفر بالایی و نفر پایینی) جون سالم از این حادثه به در بردند....


اینم یه عکس از، این حادثه ی تاریخی ِ ماندگار ِ دانشجویی ...!!!





انتخابات ادکا

روز مجمع عمومی ادکا بود. قرار بود که بعد از ظهر انتخابات هیئت مدیره برگزار بشه. من هم کاندیدا شده بود. یه خرده استرس داشتم. با خودم میگفتم که شاید انتخاب نشم ...........


ولی خدا را شکر ........ بچه ها بهم رای دادن و من انتخاب شدم. تو ادکا منو به عنوان نماینده سمنان میدونند واسه همین هم من سعی می کنم که تمام تلاشمو بکنم که بتونم برای دانشجویان کتابداری استان سمنان مفید باشم.

اسامی هیئت مدیره جدید را می توانید از این لینک ببینید


خاطرات خوابگاه و کمبود امکانات

این اولین تجربه ی آشپزی منه که بیشتر با زور بازو درست شده تا...




به علت نبود امکانات و عدم دسترسی به تجهیزات لازم از جمله رنده ، اینجانب با ته استکان  به له کردن سیب زمینی ها به شکل کاملاً حرفه ای اقدام نمودم، البته یه رنده از واحد 9به امانت گرفتیم ولی چشمتون روز بد نبینه ، رنده که نمیشد بهش گفت، بیشتر شبیه یک تیکه آهن زنگ زده بود که برای بهداشت بیشتر به توصیه ی خودم به صاحبش بازگردونده شد.


این همون رنده ی تاریخیه که مشاهده می فرمایید:


ادامه مطلب ...