سلام
نمیخواستم از اصفهان عکس تکی بذارم ولی چه کنم که این دوستان انقدر گفتن که مجبور شدم. این عکس ها تقدیم به همه ی بچه های ادکا!!!
ایشالا بازم از این همایش ها باشه.
رحمان معرفت مدیرگروه کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه سمنان از انتخاب مقاله یکی از اعضای هیات علمی گروه کتابداری دانشگاه سمنان به عنوان مقاله برتر در نخستین همایش ملی مبانی نظری و فلسفه کتابداری و اطلاع رسانی خبر داد.
معرفت افزود: مقاله آقای حمید کشاورز، عضو هیات علمی گروه کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه سمنان، با عنوان "باورپذیری اطلاعات: مفهومی فراموش شده در مبانی، آموزش و خدمات کتابداری و اطلاع رسانی" که به صورت سخنرانی پذیرفته شده بود از میان تمام مقالات ارائه شده در همایش به عنوان مقاله برتر انتخاب شد.
این همایش در تاریخ 1390/08/22 و در سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران برگزار شده است.
سه شنبه ۱۰ام آبان بود که اومدم تهران. زمزمه هایی به گوشم خورده بود که بزرگواران قصد دارند که وایرلس بچه های کارشناسی را قطع کنند. به ۲۴ ساعت نکشیده بود که دوستان در یک اطلاع رسانی به موقع خبر دادند که بعله!!!!! وایرلس دانشجویان دانشکده ی روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه سمنان قطع شده است و این دانشجویان بد بخت حق استفاده از وایرلس را ندارند. حالا ۵۰۰ تا دانشجوی کارشناسی (طبق آمار خود دانشکده ) موندند با نهایتا ۳۰ تا کامپیوتر که اونم حق دارند روزی یک ساعت استفاده کنند.
حالا من موندم با حوضم!!!! آخه یکی نیست بگه مرد مومن من با این همه کاری که با اینترنت دارم میتونم یک ساعته انجام بدم؟؟
به جای اینکه همین جوری دانشجو قبول کنید بهتره اندکی هم به فکر کیفیت آموزش و امکانات باشید آقای رئیس!
رونوشت:
امسال هم مثل هر سال بچه های کتابداری با هم قرار گذاشتند که یه روز از هفته ی کتاب و کتابخوانی را جشن بگیرند. از همین رو قرار شد که این مراسم در ساعت 19 الی 21 در روز دوشنبه 30 آبان در دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه برگزار شود . از تمامی دوستان علاقه مند دعوت میشود که در این مراسم حضور به هم رسانند و این روز را گرامی بدارند.
.
.
.
خودمونیم چقدر کتابی صحبت کردم!!!!!!
حتما همه بیایید خیلی خوش میگذره!!!
ساعت 1 از سمنان تازه راه افتادیم. ساعت 6 ترمینال بیهقی قرار داشتیم که از اونجا بریم اصفهان. خلاصه به هر زحمتی که بود خودمونو رسوندیم ترمینال. بچه ها (منظور بچه های ادکاست) همه منتظر بودن . اتوبوس راس ساعت 6 حرکت کرد و ما تازه فهیمیدیم که یکی از بچه ها جامونده !!!
خلاصه هرجوری بود خودشو رسوند و ما عازم سفر شدیم!!!!
تو اتوبوس کلی خوش گذشت. تاحالا یه همچین مسافرتی نرفته بودم. نزدیکای ساعت های 2 بود که تازه رسیدیم خوابگاه. البته خوابگاه ما ، خوابگاه اساتید بود و تقریبا امکانات خوبی داشت. ساعت 7 صبح بود که داشتم صبحانه می خوردم (چایی شیرین با نون و پنیر) که یه دفعه خانم بهنیک زنگ زد و گفت کجایی؟؟؟
گفتم چی شده ؟
گفت: بیا کارت دارم . عکس هایی که تو اتوبوس گرفتی میخوام برای کلیپ. خلاصه چایی زهر مارمون شد و بلند شدیم رفتیم کمک.
سخنرانی دوم در پنل اول مربوط به مقاله ای بود که بنده با خانم عمروانی ارئه داده بودیم.خانم عمروانی بسیار عالی کنفرانس دادند . کلا همایش عالی بود. دست همه ی بچه های ادکا درد نکنه واقعا زحمت کشیدن.شب، بعد از همایش با یه اتوبوس که واسه سال 42 بود رفتیم تپه صفه (البته اگه املاشو درست نوشته باشم) هوا سرد ولی عالی بود.فرداشم رفتیم میدان نقش جهان و کلی جای تاریخی دیدیم.تازه سی وسه پل و پل خواجو هم رفتیم ولی هیف زاینده رود خشک شده بود و ما فقط تاسف خوردیم.
یه اتفاق دیگه هم افتاد. دقیقه ی نود بود که ما اولین جانباز در راه کتابداری و اطلاع رسانی را تقدیم این مرز و بوم کردیم . متاسفانه خانم چیت ساز دچار شکستگی از ناحیه ی ساق پا شدن و ما ایشان را برای عمل به تهران انتقال دادیم. ان شا الله که هر چه زودتر حالشون خوب بشه.
آمین
سلام به همه ی دوستان
بازم ترم جدید شروع شد و کلی کار که یهو استادا ریختن رو سرمون.
دلم واسه دانشگاه تنگ شده بود !!!!
ایشلا این ترم هم به خوبی و خوشی تموم میشه!!!!
آمین
نشستن چندین ساعت فکر کردن بعد به این نتیجه رسیدن که باید تمامی گرایش های کتابداری را یکی بکنند و سرفصل های دروس را تغییر بدهند و بعضی دروس را حذف کنند. دست گلشون درد نکنه ولی به این فکر نکردند که یکی مثل من اگه خواست از حق یک ترم مرخصی خودش استفاده بکند باید چی کار کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کلی صحبت کردم بعد بهم میگم نمیتونی مرخصی بگیری آخه بعضی درس ها دیگه ارائه نمیشه ، ما هم نمیتونیم برات کاری بکنیم . خلاصه این که تو این مملکت میان ابروی آدمو درست کنند میزنند چشم طرف هم در میارن. ما که فعلا موندیم باید چیکار کنیم .
هر چی خاطره ی خوب داریم از کلاس دکتر اصنافی می باشد. راستی به جناب آقای دکتر به خاطر دفاع از پایان نامه ی دکترایشان تبریک عرض می کنم.
با سلامی مجدد
بالاخره امتحانات تموم شد و یه نفس راحت کشیدیم
البته کمی تا قسمتی همراه با بارندگی بود ولی خوب تموم شد.
دلم واسه دوست های دانشگاهیم تنگ شده با این که اصلا دوست ندارم دوباره برم سمنان ولی دوست دارم زود تر دوباره دوستامو ببینم و دور هم جمع بشیم.
قراره تابستون برم یه کتابخونه نزدیک خونمون براشون به صورت رایگان کار کنم البته هنوز تصمیم جدی نگرفتم ولی شاید برم احتمالش زیاده!!!
دوباره باز تابستان از راه رسید . گرما !!!! اولین چیزی است که مرا یاد تابستان می اندازد.
دلم میخواهد یه چند وقتی استراحت کنم خیلی خسته شدم
یادمه یه شعر قدیما تلویزیون پخش می کرد. چند بیتش بیشتر یادم نیست :
تابستونه فصل بازی و خنده
بچه ها توی کوچه گرم بازی مثل چندتا پرنده
تابستون فصل سر زدن به هرجا
مثل ماهی پریدن توی دریا
یادش بخیر!!
اینم یه عکس زیبا از خودم(صالح)، آقای قره بقلو و آقای ولویی در کارگاه کتابداری دانشگاه سمنان.یادش بخیر درس سازماندهی 2 با دکتر اصنافی داشتیم
یاد باد آن روزگاران یاد باد
به به !!!!!
بازم فصل امتحانات رسید و ما هم سریع وسایلو جمع کردیم اومدیم خونه که یه خرده درس بخونیم.
البته اگه بشه!!!
شاعر می فرماید:
ز خر خوانان عالم هر که را دیدم غمی دارد
دلا رو کن به مشروطی که آن هم عالمی دارد
به امید مشروطی همه!!!!!
شوخی کردم همه قبول شید !!!!@!!!!!!!!!@!!!!!